تســـــــــــــــــــــــــلیم...

دیــوونـه بـــازیـهای مـا دوتـا

خفــــــــــــــــــه میکنم در درونم...فریادی را که بی رحمانه بر وجودم چنگ میزند

خشونت سرکشی که فکرم را میدرد...ودر نهایت رعدی میشود در عمق چشمانم

حالـــــــــــــــــــــــــم بارانی تر از آن است که دل بسوزانی....

حال من...بغض میخواهد...درد میخواهد...اشک میخواهد...

قلب من گرفته است همچون تک ابر سیاهی که تنها در میان اسمان رنگین جاخوش کرده است

نه هوای رفتن در سر دارد...نه هوای باریــــــــــــــــــــــدن...

ساکتم....امــــــــــــــا...سکوتم را به حساب اسودگیم نگذار...

ساکتم اما روزمرگی هایم را می شمارم...

روزمرگی هایم دقیقا به وقت فراموشی است...

به وقت مـــــــــــــــرگ...

به وقت رفتن...به وقت سیاهی شب پنجره ی اتاق من...

روزمرگی هایم همان دود سیگاری است که در اعماق تفکر محو میشود...له میشود

روزمرگی هایم همان حصار خاطراتی است که ماری میشود و به دورم میپیچد...

و هر روز نیش یادت را در مغزم تزریق میکند...باز صبح و باز...بیداری...

روزمرگی هایم طعم گــــــــــــــــــس بغضی را میدهدکه درون اشکی حل میشود

و بوسه ای بر کناره ی گوشم میزند...

روز مرگی هایم خواب است...خواب و خواب...بدون هیچ صدایی...تنها در سکوت...

تنها در خیال...تنها در روحی که درون باغ بهار نارنج اشفته است...

تنها..تنها...بدون من...بدون حضور...بدون حس...بدون لمس...

بدون رنج...بدون بهار...بدون گور...بدون خـــــــــــــــــــون...

فقط بغض و بغض و بغض..ویک جاده بدون تو...

 



نظرات شما عزیزان:

من و کامران
ساعت10:59---13 آذر 1392


همین که تو می دانی

“دوستت دارم”

کافیست …

بگذار

خفه کند خودش را

دنیـا

وبلااگت عایه دخملم
پاسخ:خوش اومدی باران


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ 6 / 9 / 139210:5 AM shiNy GiRl |